اردبیل | وقتی حضرت معصومه (س) فرشته نجات قاتل شد؛

درست دقایقی پیش از اجرای حکم بود که آن معجزه رخ داد؛ معجزه ای که ذکر و یاد کریمه اهل بیت، حضرت معصومه(س) رقم زد و دل مادر مقتول را چنان نرم کرد که به رغم همه اصرارش به قصاص، ناگهان تصمیم گرفت قاتل پسرش را ببخشد.

به گزارش روابط عمومی سازمان تبلیغات اسلامی، چیزی به لحظه اجرای حکم نمانده بود. در چند قدمی چوبه دار، یک سو جوانی ایستاده که چند سال قبل تر دستش به جنایت آلوده شده و جان جوانی دیگر را گرفته بود و سوی دیگر پدر و مادری داغدار که در همه این سال ها اصرار به قصاص قاتل جگرگوشه شان داشتند. اما درست دقایقی پیش از اجرای حکم بود که آن معجزه رخ داد؛ معجزه ای که ذکر و یاد کریمه اهل بیت، حضرت معصومه(س) رقم زد و دل مادر مقتول را چنان نرم کرد که به رغم همه اصرارش به قصاص، ناگهان تصمیم گرفت قاتل پسرش را ببخشد. این گزارش روایت تلاش رئیس تبلیغات اسلامی مشگین‌شهر برای نجات یک محکوم از قصاص است که تا یک قدمی چوبه دار ادامه داشت. 

حجت الاسلام صادق صمدی، از سال 97 رئیس اداره تبلیغات اسلامی شهرستان مشگین‌شهر استان اردبیل است اما شاید بیشتر شهرتش بین مردم شهر به خاطر حضور پررنگش در ستاد ملی صبر و هیات صلح و سازش و تلاشش برای نجات محکومان به قصاص است. به گفته خودش، حدود 12سال است که در زمینه صلح و سازش فعالیت می کند و در دو سال اخیر، تیم سه نفره آنها توانسته باعث نجات 9 محکوم به قصاص از مرگ شود. در این راه، ذکر و نام اهل بیت بیشترین کمک را به آنها برای برقرار کردن صلح و سازش کرده و تا حالا توانسته‌اند با وساطت امام صادق(ع)، امام رضا(ع) و حضرت معصومه(س) 5 محکوم به قصاص را از مجازات مرگ نجات دهند. اما یکی از عجیب‌ترین و در عین حال شیرین‌ترین این گذشت‌ها ماجرای نجات قاتلی است که درست ثانیه‌هایی پیش از اجرای حکم و به خاطر حضرت معصومه (س) از قصاص گریخت. 

حجت الاسلام صمدی درباره این اتفاق می گوید: چند سال پیش و در جریان درگیری میان دو جوان که در مشگین شهر اتفاق افتاد، یکی از آنها به خاطر عصبانیت و عدم کنترل خشم مرتکب جنایت شد و دیگری را به قتل رساند. او از همان زمان به زندان افتاد و بعد از مدتی هم با توجه به خواسته خانواده مقتول، در دادگاه به قصاص محکوم و حکم قصاص تایید و آماده اجرا شد. با توجه به اینکه چند سال از این حادثه گذشته و قاتل در همه این مدت پشیمان بوده و توبه کرده بود، تصمیم گرفتیم برای گرفتن رضایت خانواده مقتول تلاش کنیم.  

تیم سه نفره

تیم صلح و سازشی که آقای صمدی در آن عضویت دارد، سه نفره است. دو عضو دیگر آن، دادستان مشگین شهر و رئیس زندان این شهر هستند که تا کنون توانسته‌اند پرونده‌های زیادی را به صلح و سازش گره بزنند. اما این پرونده انگار با همه پرونده‌های قبلی فرق داشت. 
رئیس اداره تبلیغات اسلامی شهرستان مشگین‌شهر می گوید: چندین بار با خانواده مقتول صحبت کردیم اما آنها حاضر به گذشت نمی‌شدند. می‌گفتند که فقط قصاص قاتل، آرامشان می کند و به همین دلیل تنها خواسته‌شان اجرای حکم است. البته حق هم داشتند. آنها جگرگوشه‌شان را از دست داده بودند و چه داغی از این بزرگ‌تر برای پدر و مادر؟ با این حال اگر حکم قصاص اجرا می‌شد، خانواده دیگری هم داغدار می‌شدند و به همین دلیل تلاش ما برای گرفتن رضایت ادامه داشت. 

جلسه آخر 

آخرین جلسه‌ای که تیم سه نفره صلح و سازش با خانواده مقتول برگزار کرد، یک روز قبل از اجرای حکم بود. جلسه‌ای که در خانه اولیای دم برگزار شد و طولانی‌ترین جلسه‌ای بود تا قبل از آن برگزار شده بود. 
حجت الاسلام صمدی می گوید: آن روز، 8 ساعت تمام با خانواده مقتول و اولیای دم حرف زدیم. در نهایت یکی از بستگان مقتول که مخالف گذشت بود مانع شد و اولیای دم هم گفتند که هرگز رضایت نمی‌دهند. کاملا ناامید و خسته از خانه آنها خارج شدیم. چیزی به اذان مغرب نمانده بود. باید برای اقامه نماز به مسجد می‌رفتم. همچنان به پرونده آن جوان فکر می‌کردم که قرار بود صبح روز بعد قصاص شود و تلاشی که هیچ نتیجه‌ای نداشت. نزدیک نماز که شد و داشتم به احادیثی برای بین دو نماز فکر می‌کردم، ناگهان به خاطرم آمد که آن شب، شب وفات حضرت معصومه(س) است. برای لحظه‌ای جا خوردم. چطور شب وفات کریمه اهل بیت یادم رفته بود؟ همان موقع همه خستگی جلسه 8 ساعته ای که با خانواده مقتول داشتیم از تنم رفت. بعد از نماز به دادستان زنگ زدم و گفتم که یک نفر را پیدا کرده‌ام که انشالله فردا صبح می‌تواند مشکل را حل کند و از خانواده مقتول رضایت بگیرد. دادستان تعجب کرد و با اصرار درباره آن فرد پرسید. گفتم که امشب، شب وفات کریمه اهل بیت است و خودش مشکل ما را حل می‌کند. نگران نباشید. 

روز اجرای حکم 

سحرگاه یک روز پاییزی در زندان مشگین شهر سکوت عجیبی حکم فرما بود. جوان محکوم به قصاص را به اتاقی منتقل کردند که تنها چند قدم با سالن اجرای حکم فاصله داشت. داخل اتاق پدر و مادر مقتول هم حضور داشتند. سرمای پاییز سردی دستبندی که مرد جوان به دست داشت را بیشتر کرده بود. باورش نمی‌شد به آخر خط رسیده و قرار است تا لحظاتی دیگر پرونده زندگی‌اش برای همیشه بسته شود. وقتی چشمش به پدر و مادر مقتول افتاد، به پایشان افتاد و گریه‌کنان التماس می‌کرد که او را ببخشند و به خانواده‌اش رحم کنند. اولیای دم اما همچنان در تصمیمی که گرفته بودند مصمم بودند. عقربه‌های ساعت، 4:30 صبح را نشان می‌داد. چیزی به لحظه اجرای حکم نمانده بود. 

تصمیم بزرگ 

حجت الاسلام صمدی می گوید: از قبل از اذان راهی زندان شده بودیم. وقتی داشتند جوان محکوم به قصاص را به سمت سالن اجرای حکم می‌بردند، خواستم یکی دو دقیقه با مادر مقتول حرف بزنم. به او گفتم:« دیروز متوجه نشده بودم که سالروز وفات حضرت معصومه(س) است. امروز دیگر نه من، نه دادستان و نه رئیس زندان واسطه نیستیم. حتی از ریش سفیدان هم خبری نیست و امروز کریمه اهل بیت واسطه است و به خاطر ایشان رضایت بدهید.» 
رئیس اداره تبلیغات اسلامی شهرستان مشگین‌شهر این جملات را به مادر مقتول می گفت و همراه او به سمت سالن اجرای حکم قدم بر می‌داشت. در سالن باز و طناب گره زده‌ای که به چوبه اعدام آویزان بود نمایان شد. مامور زندان جوان محکوم به قصاص را در حالی که چشم بند سیاهی به چشمانش زده بودند به سمت چوبه دار برد. صدای زنجیر پابندش که روی زمین کشیده می شد، تنها صدایی بود که شنیده می‌شد اما او نه چیزی می‌دید و نه چیزی می‌شنید. همه چیز برای اجرای حکم آماده شده بود اما درست لحظاتی پس از اینکه حجت‌الاسلام صمدی  آخرین جملاتش را به مادر مقتول گفت، زن ناگهان فریاد زد که قاتل را می‌بخشد و از خون پسرش می‌گذرد. زن میانسال که دلش با شنیدن نام حضرت معصومه (س) نرم شده بود رو به شوهرش کرد و گفت که به احترام بانوی کرامت می خواهد قاتل پسرش را ببخشد و مرد که انگار منتظر شنیدن این جمله از زبان همسرش بود، گفت که او هم می‌بخشد. 

حجت‌الاسلام صمدی تعریف می‌کند: آن روز همانطور که از شب قبلش مطمئن بودم، کریمه اهل بیت واسطه شد و خانواده مقتول رضایت دادند و آن جوان از مجازات قصاص رهایی یافت و این دومین پرونده‌ای بود که با وساطت حضرت معصومه(س) به گذشت ختم شد.
 
به گفته او، سال‌ها فعالیت در زمینه صلح و سازش و نجات محکومان به قصاص، ثمرات پر خیری هم داشته است. از جمله اینکه حالا خانواده برخی از مقتولان که توانسته بودند با کمک آقای صمدی و دوستانش از مرگ نجات پیدا کنند، حالا یک پای کارهای خیر شده‌اند و هر زمان که قرار است برای صلح و سازش دست به کار شوند، آنها پیش قدم می شوند.