ایلام | به همت اداره تبلیغات اسلامی دره شهر انجام شد؛:
برگزاری محفل انس با قرآن بمناسبت هفته وحدت در مسجد جامع شهرستان دره شهر
معاون آموزش و تعالی سازمان تبلیغات اسلامی:
حجت الاسلام حریزاوی با اشاره به تلاش صهیونیستها برای مسجد هراسی و مسجد ستیزی، گفت: تجربه جنگ ۱۲ روزه نشان داد که مساجد میتوانند بسیار فراتر از عبادتگاه عمل کنند؛ پایگاه امدادرسانی و هماهنگی فعالیتهای مردمی، محل جمعآوری کمک، حمایت از آسیبدیدگان و پشتیبانی معنوی خانوادهها باشند.
به گزارش روابط عمومی سازمان تبلیغات اسلامی، یکی از جلوههای جنایات صهیونیستها در سرزمینهای اشغالی به ویژه در دو سال گذشته در غزه تخریب مساجد است آنها علاوه بر تلاش برای تغییر هویت مسجدالاقصی به عنوان نخستین قبله مسلمانان با دیگر مساجد هم دشمنی دارند و از ابراز این دشمن هم اِبایی ندارند چنان که در غزه بالغ بر ۸۰۰ مسجد را ویران کرده اند. درباره پشت پرده این همه دشمنی صهیونیستها علیه مسجد و نیز ضرورتهای احیای کارکردهای اجتماعی مسجد با حجتالاسلام روح الله حریزاوی، معاون آموزش و تعالی سازمان تبلیغات اسلامی انجام شده است که در ادامه مشروح این گفتگو را میخوانید:
با توجه به آتش کشیدن مسجدالاقصی توسط رژیم غاصب صهیونیستی حدود ۵۰ سال قبل در روز ۳۰ مرداد که منجر به نامگذاری روز جهانی مسجد توسط سازمان کنفرانس اسلامی شد و تخریب مساجد در حدود دو سال گذشته در غزه در کنار جنایتهای دیگرِ آنها، این رژیم غاصب اساساً با ویران کردن مساجد دنبال چه اهدافی است و چه سیاستی پشت این اقدامات پلید آنها است؟
رژیم صهیونیستی از همان ابتدای تأسیس نامشروع خود نشان داده است که نه تنها با مردم فلسطین دشمنی دارد، بلکه اساساً با هویت و فرهنگ اسلامی در ستیز است. حادثه تلخ و تکاندهنده آتشزدن مسجدالاقصی در ۳۰ مرداد سال ۱۳۴۸ ـ که موجب نامگذاری آن روز بهعنوان «روز جهانی مسجد» از سوی سازمان کنفرانس اسلامی شد ـ در واقع یک پیام آشکار به امت اسلامی بود: اینکه این رژیم در پی حذف کامل نمادهای دینی و روحی ملتهاست تا زمینه اشغالگری خود را تثبیت کند. آن اقدام جنایتکارانه، نه یک اتفاق فردی یا انحرافی، بلکه بخشی از یک طرح سازمانیافته برای بیریشه کردن هویت اسلامی در قدس و فلسطین بود.
امروز نیز، پس از گذشت بیش از پنجاه سال، ما همان سیاست را در شکل گستردهتر و بیرحمانهتری شاهد هستیم. در پانزده ماه گذشته، رژیم اشغالگر بیش از صدها مسجد را در غزه ویران کرده است؛ آن هم همزمان با کشتار مردم بیگناه، ویران کردن خانهها و نابود ساختن زیرساختهای حیاتی. این رفتار، کاملاً هدفمند است. صهیونیستها به خوبی میدانند که مسجد فقط محل نماز نیست، بلکه قلب تپنده جامعه مسلمانان، مدرسه ایمان، مرکز اجتماع مردم و سنگر مقاومت است. تاریخ فلسطین نشان داده است که مساجد همواره پایگاه بیداری، ساماندهی مبارزه و تقویت روحیه مقاومت بودهاند؛ از همین رو دشمن تلاش میکند این پایگاهها را از میان ببرد.
سیاست پشت این اقدامات پلید را باید در چند محور جستوجو کرد: نخست، تلاش برای شکستن روحیه مردم از طریق نابودی نمادهای ایمان و معنویت آنها؛ دوم، سوزاندن حافظه تاریخی و فرهنگی یک ملت، بهگونهای که نسلهای بعدی از میراث دینی و تمدنی خود جدا شوند؛ و سوم، خالی کردن میدان مبارزه از مراکز تجمع و انسجام اجتماعی. به بیان دیگر، رژیم صهیونیستی با تخریب مساجد میخواهد مقاومت را بیپشتوانه سازد و مردم فلسطین را به یک جمع پراکنده و ناامید بدل کند.
اما تجربه نشان داده است که نتیجه دقیقاً برعکس رقم میخورد. هر بار که مسجدی در غزه یا کرانه باختری ویران میشود، ایمان مردم بیشتر شعلهور میگردد، همبستگی اجتماعی تقویت میشود و عزم آنان برای بازسازی و ایستادگی دوچندان میگردد. مسجدالاقصی پس از آن آتشسوزی دوباره برپا شد و همچنان قبلهگاه مقاومت باقی ماند، و مساجد غزه نیز هر بار از دل ویرانیها سربرمیآورند و به نماد پایداری تبدیل میشوند. این حقیقت بزرگ است که صهیونیستها هرگز درک نکردهاند: ایمان و هویت را نمیتوان با توپ و تانک و بمب نابود کرد.
بنابراین باید گفت رژیم صهیونیستی با ویران کردن مساجد، در واقع جنگی همهجانبه علیه هویت اسلامی به راه انداخته است. اما این جنگ برای صهیونیستها، سرانجامی جز نابودی و شکست ندارد، چرا که هر دیوار و گنبدی که فرو میریزد، روح ایمان و مقاومت در دل میلیونها مسلمان دوباره برپا میشود. امروز مسجدالاقصی و مساجد غزه به پرچمهای برافراشتهای تبدیل شدهاند که یادآور مظلومیت فلسطین و در عین حال نماد ایستادگی و حیات جاویدان امت اسلامی هستند.
دشمن در حقیقت در حال جنگی هویتی است؛ جنگی که هدف اصلی آن از میان بردن معنویت، ایمان و فرهنگ اسلامی در فلسطین است. ولی همانگونه که آتشزدن مسجدالاقصی در سال ۴۸ بهجای خاموش کردن صدای اسلام، موجب وحدت امت اسلامی و نامگذاری «روز جهانی مسجد» شد، تخریب مساجد در غزه نیز امروز به سندی آشکار از جنایات صهیونیستها و دلیلی بر مشروعیت مقاومت مردم فلسطین بدل شده است. آینده نشان خواهد داد که این سیاست نه تنها موفقیتی برای رژیم غاصب ندارد، بلکه به رسوایی بیشتر آنان در افکار عمومی جهان منجر خواهد شد.
چرا این رژیم غاصب به دنبال مصادره به مطلوب مسجدالاقصی است؟
رژیم غاصب صهیونیستی از دیرباز کوشیده است مسجدالاقصی را از جایگاه حقیقی و اسلامی خود خارج کرده و آن را به سود روایت دروغین و جعلی خود مصادره کند. آنها به خوبی میدانند که الاقصی تنها یک بنا نیست، بلکه قلب تپنده امت اسلامی و نماد هویت، ایمان و مقاومت مسلمانان است. به همین دلیل میخواهند این حرم شریف را در قالب افسانههای موهوم خود، همچون «معبد سلیمان»، بازتعریف کنند تا حضور نامشروعشان در قدس را مشروع جلوه دهند.
این مصادره به مطلوب، در حقیقت جنگی نرم و خزنده علیه هویت امت اسلامی است. هدفشان آن است که حافظه تاریخی مسلمانان را پاک کنند، حساسیت ملتها نسبت به قدس را کاهش دهند و مسجدالاقصی را از یک مسأله اعتقادی و جهانی به یک نزاع محلی و تاریخی فرو بکاهند. آنها میخواهند با تحریف این نماد بزرگ، حمایت امت اسلام و افکار عمومی جهان را از ملت فلسطین بگیرند و مشروعیت جعلی خود را به کرسی بنشانند.
در این مسیر، صهیونیستها از ابزارهای مختلف استفاده میکنند؛ از تبلیغات رسانهای و تحریف تاریخ گرفته تا تخریب فیزیکی و محدود کردن دسترسی مسلمانان به مسجدالاقصی. هدف نهایی آنها این است که مسجد و اطراف آن را به محلی بیهویت و خالی از حضور و فعالیت مسلمانان تبدیل کنند تا نسلهای آینده با فاصله گرفتن از این میراث، هویت و تعلق قلبی خود به قدس را از دست بدهند.
با این حال، مقاومت و پایداری ملت فلسطین نشان داده است که هیچ قدرتی قادر به حذف هویت و ایمان مسلمانان نیست. هر بار که مسجدی مورد تخریب قرار گرفته، نه تنها روحیه مردم شکسته نشده، بلکه عزم آنها برای بازسازی و نگهداری میراث دینی و تاریخی دوچندان شده است. مسجدالاقصی و مساجد دیگر غزه، به پرچمهایی زنده برای مقاومت و وحدت امت اسلامی تبدیل شدهاند و پیام روشنی برای جهان دارند: آزادی قدس و حفظ هویت اسلامی، آرمان ناگسستنی مسلمانان است که هرگز قابل مصادره نیست.
سیاست مصادره به مطلوب مسجدالاقصی، هر چند پرهزینه و خشونتآمیز، محکوم به شکست است. تاریخ و ایمان ملتها گواهی میدهند که هیچ تحریف و ویرانی نمیتواند حقیقت این نماد مقدس را تغییر دهد و مسجدالاقصی، با تمام شکوه و مظلومیتش، همچنان قبله مقاومت و پرچم وحدت امت اسلامی باقی خواهد ماند.
از مسجدالاقصی چگونه میتوان برای دیپلماسی فرهنگی بهره برداری کرد؟
بیتردید مسجدالاقصی تنها یک مکان عبادی نیست، بلکه نماد فرهنگی، تاریخی و تمدنی امت اسلامی است. نخستین قبله مسلمانان و سومین حرم شریف، ظرفیتی دارد که میتواند در دیپلماسی فرهنگی نقشآفرینی جدی کند. وقتی ما از دیپلماسی فرهنگی سخن میگوییم، به دنبال نمادهایی هستیم که ملتها را حول یک هویت مشترک پیوند بزند و مسجدالاقصی دقیقاً چنین ظرفیتی دارد. برجسته کردن جایگاه این مکان مقدس میتواند روحیه همبستگی امت اسلامی را تقویت کند و حتی در ارتباط با ملتهای غیرمسلمان نیز بستری برای گفتوگو درباره عدالت و معنویت فراهم آورد.
از سوی دیگر، میراث معماری، هنرهای اسلامی و تاریخ مسجدالاقصی گنجینهای بیبدیل برای تولیدات فرهنگی و هنری است. برگزاری نمایشگاههای بینالمللی، ساخت فیلم و مستند و معرفی این میراث در دانشگاهها و محافل علمی جهان، پلی میان فرهنگ اسلامی و سایر فرهنگها ایجاد میکند. در این مسیر میتوان افکار عمومی جهان را نه صرفاً با زبان سیاست، بلکه با زبان هنر و فرهنگ نسبت به جایگاه قدس و مظلومیت ملت فلسطین حساس کرد.
همچنین نباید بُعد معنوی مسجدالاقصی را فراموش کنیم. معراج پیامبر اکرم (ص) از این مکان، زمینهای برای گفتوگوی ادیان ابراهیمی و تأکید بر مشترکات توحیدی است. وقتی محور گفتوگو عدالت، صلح و معنویت باشد، ظرفیت مسجدالاقصی میتواند بهعنوان نقطه اتصال سه دین بزرگ در عرصه جهانی عمل کند و این خود یکی از موثرترین ابزارهای دیپلماسی فرهنگی است. تبدیل قدس و مسجدالاقصی به موضوع گفتوگوی جهانی درباره عدالت و حقوق بشر میتواند افکار عمومی را علیه اشغالگری بسیج کند.
در نهایت باید گفت که بهرهگیری از مسجدالاقصی در دیپلماسی فرهنگی، تنها یک اقدام نمادین نیست، بلکه راهبردی بلندمدت است. این راهبرد میتواند با ترکیب ابزارهایی همچون رسانه، هنر، شبکهسازی مردمی و گفتوگوی ادیان، قدس را به یک موضوع زنده و جریانساز در افکار عمومی جهان تبدیل کند. در واقع، مسجدالاقصی نماد جهانی عدالتخواهی و معنویت توحیدی است و اگر هوشمندانه از این ظرفیت استفاده شود، میتواند سرمایهای بزرگ برای همگرایی فرهنگی ملتها و تقویت جبهه مقاومت در عرصه بینالمللی باشد.
کارکردهای مسجد در ابعاد جهانی چیست و روزهایی با عنوان روز باز مساجد درکشورهای اروپایی چه تاثیرات فرهنگی دارد و در تقویت کارکرد خانه های خدا در خارج کشور موثر است؟
مسجد در ابعاد جهانی فراتر از یک مکان عبادی است و نقشهای متعددی دارد که هویت، فرهنگ و پیوندهای اجتماعی مسلمانان را تقویت میکند. رهبر انقلاب اسلامی نیز بارها تأکید کردهاند که مسجد نه تنها یک محل عبادت، بلکه «هستهی مقاومت فرهنگی» و «پایگاه فعالیت اجتماعی» است. مسجد مکانی است برای جذب جوانان، پرورش مجاهدان و مؤمنانی در تراز انقلاب اسلامی و همچنین محلی که مسلمانان در آن یکدل میشوند، امت واحد میسازند و روح همبستگی و تعلق جمعی را تقویت میکنند. این جایگاه باعث میشود مسجد علاوه بر عبادت، مرکز آموزش دینی، اخلاقی و اجتماعی و نمادی از حضور و هویت مسلمانان در هر نقطه جهان باشد.
ایجاد روزهایی با عنوان «روز باز مساجد» در کشورهای اروپایی یکی از ابتکارات مهم برای بهرهبرداری فرهنگی از این ظرفیت است. این روزها فرصتی فراهم میکنند تا مردم غیرمسلمان با زندگی، عبادت و فرهنگ مسلمانان آشنا شوند، تصورات غلط و کلیشههای نادرست کاهش یابد و گفتوگوی بینفرهنگی شکل گیرد. بازدید عمومی از مساجد، شرکت در مراسم فرهنگی، کلاسهای آموزشی و آشنایی با هنر و معماری اسلامی باعث میشود مسجد از یک مکان صرفاً عبادی به یک مرکز فرهنگی و اجتماعی زنده تبدیل شود و نقش جهانی آن پررنگتر گردد.
این اقدامات نه تنها موجب ارتقای تصویر اسلام در سطح بینالمللی میشود، بلکه در تقویت کارکرد خانههای خدا در خارج از کشور نیز مؤثر است. مساجد در کشورهای غیرمسلمان، علاوه بر عبادت، نقش سفیر فرهنگی را ایفا میکنند و با جذب مخاطب داخلی و بینالمللی، هویت مسلمانان را تثبیت میکنند. همچنین این روزهای باز، فرصتی برای شبکهسازی میان مسلمانان و تقویت انسجام جامعه اسلامی فراهم میآورد و حس تعلق و مسئولیت نسبت به حفظ هویت دینی و فرهنگی را در میان نسلهای جوان تقویت میکند.
در نتیجه، مسجد در ابعاد جهانی نه تنها خانه خدا و مرکز عبادت است، بلکه نماد هویت، پایگاه فعالیت اجتماعی، هسته مقاومت فرهنگی و مرکز گفتوگوی فرهنگی و اجتماعی است و برنامههایی مانند «روز باز مساجد» میتوانند این کارکردها را تقویت کرده و حضور و نفوذ فرهنگی مسلمانان در سطح جهانی را افزایش دهند.
کارکردهای مغفول مسجد در جامعه ما چیست؟ تقویت کارکردهای مساجد درعصرکنونی در کاهش آسیبهای اجتماعی و حل مشکلات در بحران ها همانند جنگ ۱۲ روزه چقدرموثراست؟
مسجد در جامعه ما هنوز بسیاری از ظرفیتهای خود را بهطور کامل فعال نکرده است. متأسفانه بسیاری از مساجد حتی نماز جماعت سهوقت را برگزار نمیکنند و ساعات فعالیت آنها محدود است؛ این یعنی بخش مهمی از قدرت مسجد برای تربیت جوانان مؤمن و مسؤول، تبیین ارزشها، تقویت هویت فرهنگی و همفکری اجتماعی مغفول مانده است. وقتی این ظرفیتها فعال نشوند، جامعه بخشی از توان پیشگیری از آسیبها و حل مشکلات خود را از دست میدهد و فرصتهای تربیتی و اجتماعی حیاتی از دست میرود.
تجربه جنگ ۱۲ روزه نشان داد که مساجد میتوانند بسیار فراتر از عبادتگاه عمل کنند؛ پایگاه امداد رسانی و هماهنگی فعالیتهای مردمی، محل جمعآوری کمک، حمایت از آسیبدیدگان و پشتیبانی معنوی خانوادهها باشند. این مثال نشان میدهد که اگر مساجد فعال باشند و تمام ظرفیتهایشان به کار گرفته شود، تأثیر مستقیم در کاهش آسیبهای اجتماعی، هدایت جوانان و تقویت انسجام جامعه خواهد داشت.
رهبر انقلاب اسلامی نیز بارها تأکید کردهاند که مسجد نه فقط خانه خدا، بلکه «هسته مقاومت فرهنگی» و «پایگاه فعالیت اجتماعی» است. فعال شدن این کارکردها، مسجد را به مرکزی تبدیل میکند که هم پیشگیری از آسیبها را ممکن میسازد و هم مدیریت بحرانها را تضمین میکند. مسجد جایی است که امت واحد میشود، انسانهای مؤمن و مسؤول پرورش مییابند و جامعه در برابر تهدیدها و بحرانها قوی و آماده باقی میماند.
در واقع، مسجد، قلب جامعه است؛ مرکزی که عبادت، تربیت، آموزش، همبستگی اجتماعی و قدرت مقابله با بحرانها را در خود دارد و محدود یا ناقص بودن فعالیتهای آن، مانع از ظهور کامل این ظرفیتها میشود. توجه به این نکته و فعالسازی همه جانبه مساجد، ضرورتی حیاتی برای تقویت جامعه و حفاظت از هویت و انسجام دینی و اجتماعی است. مساجد میتوانند قلب تپنده اجتماعی، فرهنگی و تربیتی جامعه باشند؛ مرکزی که نه تنها عبادت و معنویت در آن جریان دارد، بلکه هویت، همبستگی، امنیت اجتماعی و توان مقابله با بحرانها را نیز تقویت میکند.
2025-09-02
T
T