از زرند تا کردستان

به گزارش روابط عمومی سازمان تبلیغات اسلامی،در دل روستای گورچونیه زرند کرمان، در فروردین ماه سال۱۳۳۹، اولین برگ از دفتر زندگی محمدورق خورد. کودکی اش با اندوهی زودرس آغاز شد؛ مادر را در پنج سالگی از دست داد و چند سال بعد پدر نیز چهره در نقاب خاک کشید. در سایه غم در آغوش دو خواهر و دو برادر بزرگ شد و با چشمانی پر از آرزو دل به روزهای روشن بست. 

تلاش برای کسب علم 

تحصیل را در همان روستای کوچک خودشان آغاز کرد، اما  مدرسه زیاد دوام نیاورد و منحل شد. حالا محمد مجبور  بود هر روز چهار کیلومتر تا روستای مجاور برود و برگردد تا  از درس عقب نیفتد. پس از پایان دوره ابتدایی، راهی کرمان  شد و به تنهایی در اتاق زیرپله اجاره ای تاب آورد تا دیپلمش  را گرفت. مقصد بعدی او شهر قم و تحصیل در حوزه علمیه  بود. هم زمان با تحصیل به کار هم مشغول شد تا بتواند  روی پای خودش بایستد و از مخارج زندگی بربیاید.

هم پای انقلاب 

از همان نخستین روزهای ورود به حوزه عشق به انقلاب  در دلش جوانه زد و او را به میدان مبارزه کشاند. به عضویت  حزب جمهوری درآمده بود و مدام در حال رفت و آمد به  تهران بود. هر بار که به روستای زادگاهش سر می زد، از  فرصت نهایت بهره را می برد و مردم را نسبت به وقایع و  اهداف انقلاب آگاه میکرد. پیش از ورود امام خمینی ماه  به ایران به تهران آمد و چند روزی اینجا ماند تا بهتر بتواند  در فعالیتهای انقلابی نقش آفرینی کند. پس از پیروزی  انقلاب کار فرهنگی را در سازمان تبلیغات شروع کرد و در  مهرماه سال ۵۹ برای اولین بار عازم جبهه کردستان شد و  مدت سه ماه در آن جا مردانه جنگید. 

از سفره عقد تا سفر به آسمان 

سال ۱۳۶۲، طبق رسم و رسوم سنتی، خواهر دوستش را  برای ازدواج برگزید مراسمی ساده و صمیمی و بی تکلف  برگزار شد و آن دو زندگی مشترکشان را آغاز کردند. سال  بعد، با تولد دختر اولشان فاطمه، خانه شان رنگ و بوی  تازه به خود گرفت روزهایشان با عشق تلاش و امید  سپری میشد تا اینکه در سال ۱۳۶۵، زمانی که دختر  دومش نیز به دنیا آمده بود محمد برای چندمین بار عازم  جبهه شد. او حضور در جبهه را وظیفه و دینی برگردن خود  می دانست. این بار اما سفرش بی بازگشت بود؛ در یکی از  مراحل عملیات کربلای ۵ همپای فرشتگان راه آسمان را در  پیش گرفت. 

سرگذشت پدر به قلم دختر 

سال ها بعد، پیشنهاد نگارش زندگی نامه پدر از سوی  سازمان سوره به دختر کوچک شهید ارائه شد. او که از  کودکی قریحه نویسندگی در وجودش جوانه زده و با شرکت  در کلاسهای نویسندگی آن را پرورانده بود، بعد از دیدن  دو خواب قدم در این مسیر گذاشت و دست به قلم  شد. کار آسانی نبود خاطرات کم رنگ شده بود و مدارک  پراکنده، اما او عقب ننشست صداها را از نوارها شنیده با  فامیل، همسایگان و یاران قدیمی گفت و گو کرد و تکه تکه  تصویر پدر را ساخت. 

شهید محمد اکبرپور 

محل تولد: کرمان 

تاریخ تولد: ۱۳۳۹ 

تاریخ تولد آسمانی : ۱۳۶۵ 

محل شهادت: عملیات کربلای ۵ 

نحوه شهادت: اصابت ترکش 

مسئولیت در جبهه های نبرد: مبلغ 

پست سازمانی: کارمند سازمان تبلیغات اسلامی 

مزار مطهر روستای کوچوئیه