حوزه هنری | مقاومت به روایت نت‌ها؛

کارن همایونفر به عنوان چهره هنر انقلاب در سال ۱۴۰۳ معرفی شد

در هفته هنر انقلاب اسلامی که هرسال همزمان با روزهای سالگرد شهادت مرتضی آوینی، برپا می‌شود چهره سال هنر انقلاب اسلامی معرفی می‌شود. امسال در یازدهمین دوره برگزاری این رویداد، کارن همایونفر، آهنگساز برجسته کشور انتخاب شد.

کارن همایونفر به عنوان چهره هنر انقلاب در سال ۱۴۰۳ معرفی شد

به   گزارش روابط عمومی سازمان تبلیغات اسلامی، هفته هنر انقلاب اسلامی برای یازدهمین دوره، از 20 تا 31 فروردین ماه 1404 برگزار شد. در این رویداد که هرسال همزمان با روزهای سالگرد شهادت مرتضی آوینی، برپا می‌شود به انتخاب چهره‌های فرهنگی و هنری کشور، چهره سال هنر انقلاب اسلامی معرفی می‌شود. شاخصه‌های این انتخاب صرفا محدود به جریان هنری نشده و کنشگری در برابر رویدادهای اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی و هنری نیز مدنظر قرار می‌گیرد. همچنین سبقه عملکرد شخصیت‌های منتخب که کارنامه کاری یکساله‌شان توسط شورای عالی سیاستگذاری هفته هنر انقلاب رصد و به کارشناسان و متخصصانی منتخب از جمع مدیران و مسئولان، هنرمندان و پیشکسوتان فرهنگ و هنر پیشنهاد داده می‌شود، اهمیتی ویژه دارد.

در جشن هفته هنر انقلاب که به همت حوزه هنری هرساله برپاست، ضمن معرفی یک هنرمند، فعال فرهنگی و شخصیتی تاثیرگذار، در یک هفته به نمایش تازه‌ترین فیلم‌ها، اجرای نمایش‌ها، برگزاری کنسرت‌ها و نمایشگاه‌های نقاشی، طراحی و پوستر، کارتون و کاریکاتور و… نیز پرداخته می‌شود.  امسال در یازدهمین دوره برگزاری این رویداد، کارن همایونفر، آهنگساز برجسته کشور انتخاب شد. در ادامه ضمن مرور بر برگزیدگان پیشین این رویداد و آشنایی با فرایند انتخاب چهره سال و نظرات برخی چهره‌ها نسبت به این انتخاب، به اختصار به این جشن پرداخته‌ایم.

 

فرایند انتخاب چهره سال هنر انقلاب چگونه است؟

نظرخواهی عمومی از بیش از 1000 نفر از هنرمندان، فعالان فرهنگی و رسانه‌ای و کنشگران مؤثر در زیست‌بوم هنر انقلاب

دریافت پیشنهادهای مراکز و واحدهای تخصصی حوزه هنری انقلاب اسلامی

تهیه فهرستی 100 نفره از نامزدهای اولیه چهره سال هنر انقلاب اسلامی

تشکیل هیئت انتخاب نامزدهای نهایی چهره سال هنر انقلاب اسلامی

معرفی 15 هنرمند به عنوان نامزدهای چهره سال

معرفی ۵ هنرمند به عنوان نامزدهای نهایی کسب عنوان چهره سال، پس از بررسی‌های تکمیلی و نهایی هیات انتخاب

نظرخواهی نهایی از  ۱۴۰ نفر از نخبگان و خبرگان هنر انقلاب که در میان آن‌ها جمعی از مدیران فرهنگی کشور و گروهی از هنرمندان پرکار و خوش‌سابقه هنر انقلاب حضور دارند

معرفی چهره سال هنر انقلاب در مراسم اختتامیه


هیئت انتخاب نامزدهای نهایی چهره سال ۱۴۰۳ هنر انقلاب اسلامی چه کسانی هستند؟
 

یک گروه 6 نفره از هنرمندان و مدیران فرهنگی و هنری، در گام نخست ۱۵ هنرمند و در نهایت، ۵ نفر از هنرمندان را به عنوان چهره سال ۱۴۰۳ هنر انقلاب معرفی کردند. اعضای هیئت انتخاب چنین بودند؛

*مرتضی سرهنگی؛ نویسنده و چهره سال ۱۳۹۳ هنر انقلاب اسلامی

*احمدرضا درویش؛ کارگردان سینما️

*سیدمسعود شجاعی طباطبایی؛ کاریکاتوریست و چهره سال ۱۳۹۵ هنر انقلاب اسلامی

*حمید حسام؛ نویسنده و چهره سال ۱۳۹۶ هنر انقلاب اسلامی

*محسن مومنی شریف؛ نویسنده و رئیس سابق حوزه هنری انقلاب اسلامی

*مسعود نجابتی؛ گرافیست و چهره سال ۱۴۰۲ هنر انقلاب اسلامی

 

کوتاه از مراسم اختتامیه یازدهمین دوره هفته هنر انقلاب

ابراهیم حاتمی کیا، کارگردان:فیلم‌هایی که من می‌سازم، رابطه‌ای عمیق با موسیقی دارند. بی‌تعارف، بال این پرواز موسیقی است. استادی چون کارن همایونفر، استاد واقعی پرواز است. او به تمامی ارتفاعات اشراف دارد  و گواه این مدعا، موسیقی فیلم‌هایی است که ساخته است. او هم می‌تواند در ارتفاعات پایین پرواز کند و هم می‌تواند تا آن‌جا بالا برود که موسیقی جولان دهد. بارها شده موسیقی آن‌قدر بزرگ شده که من کوچک شدم و مجبور شدم عقب بکشم. این پلان را تصور کنید که در صحنه‌ تشییع جنازه در بیروت، موسیقی در حال پخش است. موسیقی کارن همایونفر یک‌ سوگ است که با آن احساسات منتقل می‌شود. در این لحظه، هواپیماهای اسرائیلی در حال پرواز هستند. این هواپیماها در ارتفاعات پایین پرواز می‌کنند تا خود را به نمایش بگذارند و مردمی را که آمده‌اند تا سید حسن نصرالله عزیز را تشییع کنند، تحقیر کنند اما موسیقی همچنان در ارتفاعات بالاتر باقی می‌ماند و صدای آن قطع نمی‌شود. به نظر من، در این لحظه، کارن همایونفر به‌خوبی نقش خود را ایفا کرد.

کارن همایونفر پس از معرفی به عنوان چهره هنر انقلاب سال ۱۴۰۳ گفت: من جایزه زیاد گرفتم اما این جایزه شگفت‌انگیز است. در میان تمام نامزدهای هفته هنر انقلاب، خیلی از افراد ارجح‌تر از من بودند بنابراین از هیات انتخاب که منِ کوچک را برای این جایزه بزرگ انتخاب کردند، سپاسگزارم. عشقم به مردم و ایران زیاد است و بعد از این کارم سخت‌تر شد. در جغرافیای عشق، انتظار و امید زندگی می‌کنیم. امیداورم هنرمندان کشور که همگی توانا هستند بتوانند با آثارشان در هر حوزه‌ مثل ادبیات، موسیقی، سینما و با همراهی مسئولان، پایتخت‌های فرهنگی جهان را فتح کنند. این فتح، فتح بزرگ ماست، وقتی پایتخت‌های فرهنگی جهان فرهنگ این سرزمین کهن را که قلب خاورمیانه است، بشناسند.

بر اساس فعالیت‌های انجام شده در سال ۱۴۰۳ محمدرضا سنگری، کاظم چلیپا و سیدعباس میرهاشمی به عنوان چهره‌های ماندگار هنر انقلاب شناخته شدند و مورد تجلیل قرار گرفتند.

محسن مؤمنی‌شریف در تجلیل از محمدرضا سنگری گفت: در زمینه جریان‌سازی و بنیان‌گذاری جریان‌های فرهنگی و هنری، محمدرضا سنگری حق بزرگی بر گردن ادبیات آئینی دارد. اگر بخواهم میان تمام ابعاد شخصیتی وی که در حوزه‌های مختلف دارند، به یکی اشاره کنم و آن را برجسته‌ترین بُعد بدانم، بی‌تردید وجه معلمی سنگری است. چه در کلاس‌های دانشگاه تهران، چه در کوچه و خیابان، و در هر شرایط دیگری، محمدرضا سنگری همیشه معلم است و همواره می‌توان از وی آموخت.

عبدالحمید قدیریان در تجلیل از کاظم چلیپا اظهار کرد: برای همه هنرمندان، وجود چلیپا نقطه عطفی محسوب می‌شد و وی با دریچه‌ و شور و هیجانی که یک هنرمند می‌توانست داشته باشد مجرایی برای رشد هنر دیگران بود. بی‌اغراق من هرچند وقت یکبار کارهای وی را مرور می‌کنم تا هم فضای اول انقلاب که فضای نور خدا بود را یاد کنم و خود را برای ادامه مسیر آماده کنم و هم از خلاقیت و قلم ایشان استفاده کنم و تلاش کنم روزی قلمی مثل ایشان داشته باشم.
*مرتضی سرهنگی در تجلیل از سیدعباس میرهاشمی: میرهاشمی و همکارانش حدود 30 میلیون قطعه عکس از انقلاب و دفاع مقدس دارند که آرشیوی غنی برای ایران محسوب می‌شود. نکته مهم این است که آرشیو بنیه است نه انبار؛ این عکس‌ها مشتاقان بسیاری دارد و مردم می‌خواهند جبهه را بشناسند. عکس‌ها در زمانی که هنوز آتش جنگ در جبهه‌ها شعله‌ور است، جنبه اطلاع‌رسانی دارند. اما بعد از پایان جنگ عکس‌ها جنبه سندی پیدا می‌کنند. 

در آیین اختتامیه هفته هنر انقلاب، کمال شرف، هنرمند کارتونیست و کاریکاتوریست اهل یمن به عنوان چهره بین‌المللی هنر مقاومت معرفی شد. جایزه چهره بین‌الملل هنر مقاومت از سوی حوزه هنری انقلاب اسلامی و با مشارکت سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی اهدا شد.


اولین دوره اهدای جایزه «هنرگردان» به ابتکار مرکز هنری رسانه‌ای سلوک و همزمان با اختتامیه هفته هنر انقلاب اسلامی برگزار شد. این جایزه در سال‌های آینده نیز به شکل مستمر برگزار می‌شود و قرار است در هر دوره، یکی از چهره‌های جریان‌ساز و الهام‌بخش حوزه هنر متعهد شناسایی و تجلیل شود. این جایزه به فردی اهدا می‌شود که در طول عمر هنری و حرفه‌ای خود بیش از هرچیز به نقش هنرگردانی پرداخته و توانسته با ایفای این نقش، هنر متعهد و انقلابی را زنده نگه دارد. براساس تعریفی که پیش از این برگزارکنندگان این جایزه ارائه داده‌اند، «هنرگردان» شخصیتی است که در مرز میان «هنرمند» و «مدیر هنری» ایستاده و با نگاهی جامع‌نگر و با اتکا به پشینه فکری خود، آنچه که در بطن یک جامعه رخ می‌دهد را به هنرمند می‌رساند تا نمونه‌سازی کند. برای نخستین دوره، مهدی کلهر به عنوان برگزیده این بخش معرفی شد.


پای صحبت هنرمندان درباره آلبوم «سیدالامه» ساخته کارن همایونفر 

وقتی موسیقی رسانه شد

اسفندماه گذشته در هنگامه تشییع پیکر شهید سیدحسن نصرالله، دبیرکل فقید حزب‌الله لبنان موسیقی خاصی در فضای این مراسم شنیده شد که توجه‌ها را به سوی خود جلب کرد؛ کاربری در شبکه اجتماعی ایکس (توئیتر) نوشته بود: «نه، این فقط یک موسیقی نیست، بلکه تشییعی در قالب یک موسیقی است.» این موسیقی از آلبوم «سیدالامه» ساخته کارن همایونفر بود که برای این مراسم تنظیم شد. 
همایونفر خود درباره این آلبوم موسیقی گفته که؛ «این آلبوم فقط سوگ نیست، ترکیبی از سوگ، امید، حماسه و انتظار است و همین باعث می‌شود که به دل بنشیند چرا که نه سوگش آنقدر است که مخاطب را به زانو در بیاورد و نه اینکه امید را از شما بگیرد و این ویژگی شاخصی است.»
5 موسیقی تشکیل دهنده آلبوم «سیدالامه»، بن‌مایه سوگ دارند. ملودی‌های برگرفته از سنت‌های تعزیه و نغمه‌های آیینی جنوب لبنان، بافت صوتی ارکسترال و هارمونی‌های تلخ اما باشکوهی را شکل می‌دهند که مخاطب را نه صرفاً در معرض شنیدن، بلکه در آستانه‌ تأمل قرار می‌دهند. در این میان، نقش سازهای زهی در ایجاد حس تعلیق و بغض فروخورده، و ورود سازهای بادی در لحظات اوج، با مهارت و پختگی دراماتیک طراحی شده است. 
موفقیت آلبوم «سیدالامه» موجب شد کارن همایونفر، آهنگساز برجسته سینما و تلویزیون ایران، برنده جایزه یازدهمین چهره هنر انقلاب اسلامی شود. آنچه در پی می‌آید نظر چند تن از اهالی فرهنگ و هنر است که در مراسم تشییع پیکر سید مقاومت در بیروت حضور داشتند و آثار ساخته شده کارن همایونفر برای این آیین را با حال و هوای اصلی تجربه کردند. صحبت‌های آنان این موضوع را بیشتر نشان می‌دهد که چطور کارن همایونفر با این آلبوم امسال برازنده چهره هنر انقلاب بود.

قدرتی به نام ملودی؛ فراتر از اسلحه و آتش
حامد عسگری، شاعر و نویسنده‌ 
 «سیدالأمّه» صرفاً یک موسیقی یا آلبوم نبود، بلکه تجربه‌ای حیرت‌انگیز و متفاوت بود. به‌گونه‌ای که دیگر نمی‌توان حسن نصرالله را بدون آن ملودی و آن فضا در ذهن مجسم کرد. آن لحظه‌ خاص که پرده‌های بنفش کنار رفت و صدای سید حسن نصرالله در استادیوم طنین انداخت: «السلام علیکم أیها النُجَباء، أیها الخیرُ الناس»، چیزی در وجود همه شکست. هم‌زمان، آن آلبوم و آن ملودی خاص نیز زیر صدای او پخش شد و همان‌جا بود که قامت‌ها خم شد، اشک‌ها روان شد و تازه فهمیدیم چه بلایی بر سرمان آمده است. در همان لحظاتی که جنگنده‌های اسرائیلی برای ایجاد رعب و وحشت، بر فراز استادیوم پرواز کردند و آسمان بیروت را شکافتند، مردم _با زنان و کودکانشان _ شاید باید می‌ترسیدند، اما ملودی، آن‌چنان مهیج، باصلابت و پرشکوه بود که بر همه‌چیز غلبه کرد. این موسیقی بود که در آن لحظه، تحقیر کرد؛ تحقیر کرد جنگ را، رزم را، ابزار نظامی را. آن لحظه، موسیقی از هر سلاحی نیرومندتر ظاهر شد. و این، قدرتی است که در ذات ملودی نهفته است؛ قدرتی که می‌تواند اراده‌ یک ملت را نجات دهد. تا آن زمان، چنین اتفاقی سابقه نداشت که برای یک حماسه‌ زنده، در همان لحظه و در جریان آن، مولودی ساخته و منتشر شود. این اتفاق، هم عجیب بود، هم دوست‌داشتنی؛ تجربه‌ای که باید ثبت و بازآفرینی شود.


بهانه‌ای برای اشک‌ها
راحله امینیان، مجری سیما 
هنوز هیچ‌کس نمی‌توانست به طور کامل باور کند که سید حسن نصرالله دیگر در میان ما نیست. اما در آن لحظه‌ها، بهت و بغض‌ها در یک آن به اشک تبدیل شد. موسیقی که پخش شد، به طرز عجیبی همه چیز در آن لحظه معنا یافت؛ در چنین لحظاتی، هنگامی که همه بغض دارند، همیشه دنبال چیزی می‌گردند که بتوانند آن حس را از دل بیرون بیاورند؛ چیزی که بهانه‌ای باشد برای آرامش و اشک ریختن. موسیقی همان بهانه بود. موسیقی در آن لحظات بیش از یک هنر بود؛ به زبان دیگر، تبدیل به رسانه‌ای قدرتمند شد که تمامی احساسات مشترک را منتقل می‌کرد. این موسیقی به قدری تأثیرگذار بود که نه تنها در روز، بلکه بعد از تشییع سید حسن نصرالله در خیابان و در کنار مزار ایشان پخش می‌شد.هر بار که آن موسیقی به گوش می‌رسید، دوباره آن روز، آن غم و آن لحظات پر از احساس را به یاد می‌آورد. موسیقی به نوعی شناسنامه سید حسن نصرالله شد، نشانه‌ای که نام او را برای همیشه در دل خود جاودانه کرد. این موسیقی تبدیل به یک زبان مشترک شد که احساسات مشترک را در میان تمامی کسانی که در مراسم تشییع حضور داشتند، یک‌سان ساخت.

هماهنگ با فضای تشییع
محبوبه سادات رضوی نیا، نویسنده کتاب «عائده» 
در لحظه تشییع، وقتی موسیقی پخش شد، اشک‌ها از چشمان مردم جاری شد. همه داشتند گریه می‌کردند. این موسیقی، واقعاً با فضای تشییع هم‌خوانی داشت. در آن لحظات، یک احساس غرور و افتخار در کنار غم پنهان، در دل هر یک از کسانی که حضور داشتند، زنده می‌شد. موسیقی که پخش می‌شد، به‌طور عجیبی حال و هوای همه را تنظیم کرده بود. انگار همه با یک فرکانس واحد هم‌صدا شده بودند. اشک‌ها می‌ریختند، اما این گریه‌ها، همراه با غرور و افتخار بود. مردم با اینکه دیگر رهبرشان در میانشان نبود، همچنان غرورشان را حفظ کرده بودند. این موسیقی انگار همه را به یک حس مشترک می‌رساند، یک غم که در آن غرور هم جریان داشت. آن روز موسیقی، نه تنها سوگ بلکه عزت و افتخار را نیز در دل‌ها می‌کاشت. وقتی موسیقی پخش شد، اصلاً نمی‌دانستم که این موسیقی ساخته ایرانی‌هاست. خود لبنانی‌ها به ما می‌گفتند که این موسیقی را ایرانی‌ها ساخته‌اند. در همان روزها، وقتی در بیروت بودم، می‌دیدم که مردم در جاهای مختلف این موسیقی را گوش می‌دهند و از خود لبنانی‌ها می‌شنیدم که می‌گفتند: داریم می‌شنویم این موسیقی از ایران است. برای من این خیلی جالب بود، چون موسیقی‌ای که ساخته شده بود، کاملاً با فضای تشییع هم‌خوانی داشت. یک موسیقی فاخر و زیبا بود که به دل می‌نشست.

صدا شد، بغض شد، اشک شد
سیدمحمدعلی صدری نیا، مستندساز
موسیقی به بخشی از هویت آیین‌ مراسم تشییع پیکر پاک شهید سیدحسن نصرالله بدل شد. صدای همایونفر، دیگر صدای یک اثر موسیقایی نبود؛ صدای یک جمع بود، صدای یک ملت. حتی در آیین‌هایی که پس از تشییع سیدحسن نصرالله برگزار می‌شد، باز هم همان نغمه به گوش می‌رسید؛ در میان ناله و حماسه. اکنون با حسرتی شیرین به آن لحظه‌ها می‌اندیشم. این‌که چگونه یک اثر هنری می‌تواند در دل یک حماسه، چنین جاودانه شود. به باورم، این اتفاق صرفاً حاصل استعداد فردی نبود. دو عامل کنار هم قرار گرفتند؛ نخست، درک و تدبیر برگزارکنندگان مراسم که به‌جای بهره‌گیری از قطعات آماده، خواستند یک موسیقی تازه و مختص آن لحظه پدید آید؛ و دوم، حسی که از دل آقای همایونفر برخاسته بود. ترکیب این دو، بدل به رویدادی یگانه شد؛ اتفاقی که صدا شد، بغض شد، اشک شد، و در جان مردم نشست. اتفاقی که این روزها، با هر شهیدی که بر دوش مردم می‌رود، دوباره تکرار می‌شود.


وقتی موسیقی، تاریخ را روایت می‌کند
دکتر محمدمهدی نراقیان، رئیس سابق مرکز موسیقی صدا و سیما و فعال فرهنگی
نزدیک به دو ماه گذشته است و من هر روز، آن صحنه را برای خود مرور می‌کنم. هر روز، آن نوا، با همه جزئیاتش، در ذهنم طنین می‌افکند؛ گویی دوباره در میانه‌ ورزشگاه بیروت ایستاده‌ام. نه فقط من، بلکه هر یک از همراهان آن روز، بعدها که با هم سخن گفتیم، دریافتیم که هیچ واژه‌ای قادر به توصیف آن حال و هوا نبود. با آنکه کنار یکدیگر بودیم، هم‌نفس و هم‌قدم، اما گویی هر یک در جهانی مشترک و رازآلود فرو رفته بودیم که شرحش از زبان قاصر است.و با این حال، یک حقیقت روشن بود: اگر آن موسیقی نبود، آن لحظه نیز ناقص می‌ماند. صحنه‌ای که بی‌شک یکی از ماندگارترین قاب‌های قرن ما خواهد شد، صحنه‌ای که از نسل ما به نسل‌های پسین خواهد رسید. اگر «سیدالامه» نبود، صحنه بی‌صدا بود و گویی چیزی کم داشت. هیچ صدای دیگری نمی‌توانست چنین دقیق و به‌جا بر آن لحظه بنشیند. موسیقی، بی‌نیاز از هر تماشا و توضیح، تنها با جاری شدن، همه‌ حواس را فرامی‌گیرد، تقویت می‌کند و در دل می‌نشاند. این ظرفیت، برای نسل ما ناآشنا نیست؛ نسلی که با موسیقی انقلاب رشد کرده است. برای نسل ما، این پیوند موسیقی با حافظه تاریخی چیز تازه‌ای نیست. ما خاطره‌های بسیاری داریم و می‌دانیم که باز هم تکرار خواهد شد.
 


 

 

 

1404/02/01